481 --- در تعریف واژگان مهمی به اسم دلتنگی
حالا ظهر شده . با او می نشینی به خوردن نهار . می روید از سرکارتان خانه . حالا ساعت 5 عصر است و دارد غروب می شود . روبروی هم می نشینید . چه می توانید به همدیگر بگویید؟ هردوتایتان ساکتید . فقط نگاه هم می کنید . ساعت 8 شب است . تلویزیون هیچی ندارد . خاموش اش می کنید . خوابتان گرفته است. چراغ های خانه را خاموش می کنید . هم را بغل می کنید و می گیرد برای خودتان می خوابید.
اگر از من بپرسید می گویم دلتنگی یک اینجور چیزهایی است .
مرتیکه نگاشت : در تعریف واژگان مهمی به اسم دلتنگی اثر سون آپ