امروز زنم رفت خانه بخت. 

کمیسر این را گفت. چندتا گلوله ای که در سر مقتوله مانده بود را خارج کرد و دوباره گفت:

کمیسر: مولن. یادداشت کن. زن مقتوله امروز رفته است خانه بخت. مقتوله یک زن ۳۰ ساله. مردی را رها کرده و جدا شده است. او دوباره ازدواج کرده و شوهر جدید حق تمام مردهای قبلی را از او گرفته و با ۲۵گلوله در سرش کار را تمام کرده

(مولن یکه ای میخورد.)

مولن: کمیسر همه اینها رو‌ از همین چندتا گلوله فهمیدین قربان؟

کمیسر: یادداشت کن مولن. مقتوله قبلا با ۸ افسر پلیس هم خوابیده است.