سیـــــــــــــــــ ن
یک سین رو کشیده می خونم
دلم می خواد وقتی کسی در خانه مان را زد هر چی گفت
( من نمی دونم . هر چی گفت )
کشیده باشه . قلمی و دراز
با کمندهای باد خورده . با دو ابروی تارک گرفته از سر شب
دلم می خواد همه چی همه چی کشیده تر به نظر بیاد
که اگه یه شب دلش خواست پهن شه از ایــــــــــــــــــن سر شهر بره اون سر شهر بهش یه عالم جاده باشه توی این همه شلوغ پلوغی برای یه کلمه عین یه سین!
چ...را کسی این روزا مثلا چــــــــ رو دراز نمی خونه
چرا هیچکس لــــــــــ رو با مد خاص نمی تونه بخونه؟
نمی تونه چون نمی شه؟
نه والله چ که خودی بود . ل که مال من بود . مال تو بود . هیشکی به هیشکی رحم نمی کنه . نه ؟ ما تمام حروف رو هر شب می زاریم روی بالشتامون و شاش می کنیم روشون . دیگه هیچکی به هیچکی حتی قد یه حرف اجازه شنیده شدن بیش از "یک" نفس نمی ده ..
دلم لک زده واسه یه چند دیقه سین مفتکی ..
 
مرتیکه نگاشت : درد اتیکت خورده اثر سون آپ