19 --- کفر
غریب آمدی و آشنا رفتی ..
۲.
روزی روزگاری
یکی بود یکی نبود
روزی روزگاری
دو تا شدند اما نشد
روزی روزگاری
بازهم آن یکی بود و باز هم آن دیگری نبود
من
۳.
قرص و استوار
استاده ام تا که بشکنم ..
۴.
زندگی یعنی تو
مرگ هم یعنی تو
می خواستم به تو برسم
زندگی یاری ام نکرد
..
۵.
خدا ..
سکوت می کنم به خاطر ادب
و الا حرف برای گفتن زیاد باقی گذاشته است
کُفر ..
من
۶.
قول داده ای گریه ات نگیرد
قول داده ام گریه ام نگیرد
همانند دیوارهایی از جنس سنگ
به حال و روزمان خواهیم خندید
من
مرتیکه نگاشت : کُفر اثر سون آپ