479 --- سوسک بالدار
- چشمهات چپ شده احمدآقا؟
- بله مامان
- الان من چندتام؟
- دوتایید مامان
- چرا افتادی احمدآقا؟
- نفسای آخرمه مامان
- گه خوردی پاشو الان آقات میاد باید ببرتت تحویلت بده . برا سرت جایزه گذاشتن
- نه دیگه امکانش نیست
- اما آخه چرا؟
- من تمومه کارم . شما برین خودتون
- احمق برای سر تو جایزه گذاشتن
2.
(مرحوم صورتش را خاراند و یک فکری کرد . چای اش را داغ داغ خورد و دوباره رفت برای خودش تووی قبرش بخوابد)
- احمد آقا بالاخره چیکار کنیم؟
- (احمد همانطور که تووی قبرش خوابیده) من دستم از دنیا کوتاس
- احمد آقا این بابا اجارشو می خواد . می گه شما سه ماهه میای میخوابی توو قبر
- من دستم کوتاهه از دنیای شما
- احمدآقا پاشو بریم . یارو قبرستونیه داره میاد بخدا . توپشم خیلی پره
- زر زر نکن . بخواد منو بزنه دستش ازم رد میشه
- حاج احمد بخدا اومد یارو . پاشو بریم
3.
بال هایش را باز کرد . یک ورزی داد خودش را و بالها.
و از لب بام ، از آخرین آجر سقف پرید.
رفت اهل آن خانه را سیر بترساند.
سوسک بالدار
مرتیکه نگاشت : سوسک بالدار اثر سون آپ