می خوام عق بزنم.شایدم این آروغ شام دیشبه
- یه ماهه هیچی نخوردم
من کیو کشتم.م من کیو کشتم
- (روی دیوار می نویسد) مممممن کککککیو  کککککششششتم؟
من هیچ کس رو نکشتم.پس چرا هیچ آدمی دور و برم نیست؟چرا تنهام؟
- کله ام بوی ماهی می ده
دلم می خواد یه روز از زیر این همه یخ و برف بزنم بیرون
- بعد برم سمت آفتاب . آب بشم . بعد بپاشم بیرون این همه چیز میز درونمو
از تو گوشم هوا رد می شه.صدای سوت می آد.مادرمه.داره برای حاج عمو افطاری درست می کنه
- هیچ وقت گشنم نشده
غذا ماهیه.حالم از ماهی به هم می خوره.گوشم سوت می کشه.
- مامان حاج عمو زیاد می مونه؟
هیچ کس جواب نمی ده.حتما خوابش برده.گوشم سوت می کشه.این صدای چیه؟
- آتاری گوشه پذیرایی افتاده.هواپیماهه هربار ریست می کنه.شروع میشه.هربار هم می خوره به همون مانع افقیه اولی می سوزه
نکنه . نه نمی کنه. نکنه
- من افتادم تو حوض وسط خونه.زیر یک متر یخ و برف.هیچ کس نیست صدامو بشنوه.موهام بو ماهی می ده.از گوشام هوا رد می شه.روی دیوار می نویسم:
اینجا آفتاب نیست/اینجا سرما نیست/اینجا زیر برفها/من هنوز توی خانه هستم/توی خانه/خود خود خانه/من هیچ جا نرفته ام/اینجا خانه است.

- مامان حاج عمو خیلی می مونه؟ ..

مرتیکه نگاشت : خانه اثر سون آپ