اگر داستان زندگی من رو می خونید شاید فکر کنید داستان زندگی من از زمانی شروع می شه که با گاس یه پیک مارتینی خوردم. یا اینطور فکر کنید که قصه از روزی شروع می شه که با نامزدم ماریا اولین همسترمون رو خریدیم. ولی اشتباه می کنید.
این داستان زمانی شروع می شه که یه بار وقتی انتظارش رو نداشتم مجبور به یه قمار عجیب با پدرم سر نامادریم کردم و پدرم شرط رو باخت و نامادریم به من رسید .

مرتیکه نگاشت : دگمه بالایی یقه هفت اثر سون آپ